میرزا موسی زنی بپا خاسته چنین گفت: « دولت ایران چرا از خارجه قرض میکند. مگر ما مردهایم؟! من یک زن رخت شوری هستم به سهم خود یک تومان میدهم. دیگر زنها نیز حاضرند». از اینگونه نمایشها بسیار رو میداد.
ملایان که بچنین کارها کمتر در آمدندی آنان هم همراهی مینمودند. حاجی شیخ فضل الله دویست تومان بگردن گرفت. حاجی میرزا ابوالقاسم امام جمعه که چنانکه گفتیم بدشمنی با مشروطه شناخته گردیده و میان مردم بدنام شده بود فرصت یافته بمجلس نامهای نوشت و همراهی با توده نموده پنج هزار تومان بگردن گرفت.
راستی را مردم تکان خورده و دلها پر از سهش گردیده بود، و انبوه مردم با امید و آرزوی سرشاری بکار برخاسته میخواستند نیک شوند، و بپیشرفت و نیرومندی کشور کوشند، و در سایه این جنبش و تکان همگانی خودخواهیها و هوسها در دلهای کسانی ناتوان گردیده و اینان نیز خواه و ناخواه بهمراهی میگراییدند. جز از درباریان کهن کار تیره درون که همچنان میایستادند دیگران همگی تکان خورده بودند .
اینها در تهران بود. برای همبازی شهرهای دیگر، بازرگانان بنیادگزار بتلگرافخانه رفتند و بازرکانان آنها را بتلگرافخانه خواستند، و با هر دستهای جداگانه گفتگو کردند و از همگی نوید همراهی شنیدند. تبریزیان درباره بانک همراهی نشان داده ولی درباره وام دادن بدولت بپاسخ سنجیده دیگری برخاستند که خواهیم آورد. گذشته از شهرهای خود ایران، از قفقاز و هندوستان و استانبول، ایرانیان همراهی نشان دادند. تا چندی در همه جا این گفتگوها و کوششها میرفت و ما نتیجه را خواهیم آورد.
در این هنگام در مجلس گفتگوی «نظامنامهٔ اساسی» (قانون اساسی) نیز در میان میبود. نسخهای را که آماده گردانیده و برای دستینهٔ شاه فرستاده بودند باز گردانیدن آن را خواستار میشدند، و چون درباریان ناخوشی شاه را بهانه کرده و آنرا نگه داشته و باز
نمیفرستادند، مجلس ناگزیر میشد پیاپی یادآوری کند. نمایندگان شهرها