برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

چند حجرهٔ بازرکانی را برای گرفتن پول از مردم شناسانیدند – مردم رو بآنجاها آوردند و پول پرداختن آغاز کردند. توانگران که پولهایی میپرداختند بجای خود، کمچیزان از همبازی باز نمی‌ایستادند. طلبه‌ها نشست بر پا کرده و پول از میان خود گرد آورده و میفرستادند و گفته میشد کسانی کتابهای خود را فروخته و پول بسیجیده‌اند. شاگردان دبستانها همین کار را میکردند. زنان گفتگو از فروش گوشواره و

گردن‌بند بمیان میآوردند. روزی در پای منبر سید جمال واعظ در مسجد

۲۴۹