برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۵۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مجلس استوار ایستاد و حاجی معین گفت: ما در پی برپا کردن بانگی هستیم. شما نیز در نوشتن نظامنامه و شرطهای آن بما راه نمایید. ناصرالملک گفت: تا پنجسال دیگر این کار شما سامان نخواهد گرفت «فعلا مریض ما گنه گنه لازم دارد تا رفع تب بشود. بعد از قطع تب بتقویت مزاج باید پرداخت». آقای وزیر اروپادیده بسیار شتاب میداشت که کشور را گرو گزارد و چند کرور پولی گیرد و کیسه‌های درباریان بیدرد و بدخواه را پر گرداند، و با گنه‌گنهٔ پول تبهای آز و هوس آنان را فرو نشاند، و در برابر چنان مردانگی که یک مشت بازرکانان مینمودند، بجای آنکه آفرین خواند و دلگرمی بآنان دهد، با ریشخند بنومید گردانیدن ایشان میکوشید.

حاجی معین گفت: «آیا دولت میتواند بچهار صد هزار تومان تا یک کرور بس کند که ما آنرا پرداخته و باندیشه باز مانده باشیم؟؟..» ناصر الملک پاسخ داد: «شما خودتان ببینید، با این آلودگیها میتوان بیک کرور بس کرد؟!..»

راستی آن بود که دولتیان با دستهای دیگری می‌جنبیدند و خواستشان بیش از همه گرفته شدن آن وام میبود. اینست با پیشنهادهای همراهانه نمایندگان همداستانی نمینمودند. حاجی معین دوباره یادآوری کرد که دولت پیمان نامه های وام‌های پیشین را بمجلس فرستد. نیز ریز در رفتهای وامی را که خواسته میشد نشان دهد. ناصرالملک نومیدانه بیرون رفت، و چون بازرگانان بکار بانک پرداخته بودند و فیروزانه پیش میرفتند و بهانه‌ای برای دربار باز نمانده بود، دیگر گفتگوی آن وام گرفتن را بمیان نیاوردند.

نتیجه دیگر اینکه مردم میدان یافته اندازه سهشهای خود را بهمه نشان دادند. زیرا از روزی که گفتگو بمیان آمد، انبوه مردم از توانگران و کمچیزان خشنودیها نمودند و همراهی نشان دادند. سپس چون بازرکانان زمینه آن را آماده گردانیدند، بدینسان که سرمایه آن را سی کرور تومان گرفتند که هر کسی از پنج تومان تا پنجاه هزار تومان سهم

تواند داشت، و نظامنامه آنرا نوشته برای دستینه شاه فرستادند، و

۲۴۷