برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۵۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و بدولت پردازیم».

مخبرالسلطنه گفت: «چون اینگونه وام دادن بسود سیاست ایشان نیست نخواهند داد و شما ناگزیر خواهید بود همان شرط ها را بپذیرید».

بدینسان گفتگو بدرازی انجامید. مخبرالسلطنه هر چه با فشرد که پیشنهاد را بپذیراند نمایندگان، بویژه بازرگانان، نپذیرفتند، و سرانجام چنین نهاده شد که اگر دولت پرک دهد، اینان خود بانگی بر پا نمایند، و از سرمایه آن، دو کرور تومان بدولت وام دهند.

روز پنجشنبه بیست و سوم آبان (۲۷ رمضان) چون دانسته شد دولت پرک داده نمایندکان بگفتگوی «بانک ملی» پرداختند. بازرگانان که پیشروان ایشان حاجی معین‌التجار و حاجی امین‌الضرب و حاجی محمد اسماعیل و ارباب جمشید میبودند بگردن گرفتند که آن را بنیاد گزارند. داستان «بانک ملی» که سالها یکی از آرزوهای ایرانیان شمرده شدی از اینجا پیش آمد.

نمونه سهشهای ایرانیان این پیش آمد در آغاز کار مجلس دو نتیجهٔ نیکی در پی داشت: یکی آنکه مجلس ارج بیشتر پیدا کرد. زیرا درباریان و بیگانگان چنین می پنداشتند که ایرانیان چون تازه بتکان آمده اند و آگاهی بسیاری نمیدارند، تنها بآن بس خواهند کرد که در درون کشور قانونی باشد و داستان خودکامگی در میان نباشد، و مجلس را بچشم همان «عدالتخانه» دیده چنین میدانستند که هر چه دولت پیشنهاد کند کوروار خواهند پذیرفت. رویهمرفته گمان اندیشه‌های سیاسی ایرانیان نمی‌بردند. این ایستادگی نمایندگان و آن گفته‌های پر مغز حاجی معین‌التجار نادرستی پندار و گمان ایشان را نشان داد و بارزش مجلس افزود. آوازهٔ این ایستادگی تا بروزنامه‌های اروپا رسید. پس از آن گفتگوها دولت نومید نشده و باز در آرزوی وام از روس و انگلیس میبود، و چند روز پس از آن ناصرالملک وزیر مالیه بمجلس آمد و بار دیگر آن

گفتگو را بمیان آورد و از نیازمندی و تهیدستی دولت سخن راند. ولی

۲۴۶