برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

در مجلس پدید آمد. کسانی که از پیش همداستانی نموده بودند شرمسار گردیده خاموش ماندند. مخبرالسلطنه چون چگونگی را دید رفت تا بدولت آگاهی دهد.

ولی فردا دوباره بمجلس آمد و چنین آغاز سخن کرد: «رویه درآمد و دررفت سه ساله را که میخواهید دولت را ایستادگی از آن نمی باشد. ولی از این کار چاره زودی بدربایست های دولت نشود. کنون را ما دو کرور تومان میخواهیم که اگر نرسد اداره‌ها خواهد خوابید. شما یا باین اندازه وام خرسندی دهید، و یا خودتان از جای دیگر برای ما راه اندازید، و باید تا سه روز این کار انجام گیرد»

نمایندگان از این سخن او سخت بر آشفتند، و چون دلیر شده بودند آوازها بهم انداخته پاسخ دادند: «توده نتواند خانه و لانهٔ خود را نزد بیگانگان گرو گزارد، چرا که امیر بهادر جنک و فلان وزیر و فلان دبیر پول میخواهد...»، از اینگونه تندیها بسیار کردند.

حاجی معین باز بسخن در آمد و این بار چنین گفت: «دولت از توده است و توده از دولت میباشد. میان این دو جدایی نیست. اکنون که دولت تا بده کرور پایین آمده پیداست که بسیار بی‌پولست، و ما می‌باید بآن دستگیری کنیم. ولی با این شتاب که مینمایند هیچ کاری نتواند بود. در سه روز ما اگر از روس و انگلیس هم خواهیم، نخواهیم توانست پول گرفت».

مخبرالسلطنه گفت: «این دو کرور در بانکها آماده است و تنها همداستانی شما را میخواهند که بپردازند.»

حاجی معین گفت: «اگر این اندازه را بی گرو میدهند بگیرید. ولی باید دررفت آن با آگاهی از مجلس باشد».

مخبرالسلطنه گفت: «بی گرو نمیدهند و میباید همان پیمان نامه را دیگر گردانید و این اندازه را از روی همان گرفت».

حاجی معین گفت: «بدینسان وام گرفتن، اگر چه یک صدهزار تومان باشد، خوب نیست. دولت با این اندازه را بیگرو بگیرد و خود

صدر اعظم بپایند، و یا دولت پرک دهد ما بازرگانان بنام خود گیریم

۲۴۵