برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۲۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و میتوان گفت ایستادگی از سوی این پیش میآمده. کارهای آن روزی دربار نچندان در هم و آشفته میبوده که با اندیشه توان دریافت.

هر چه بود دولت خواه و ناخواه گردن گزاشت و روز پنجشنبه چهارم مهر ماه (هشتم شعبان) میبود که از تهران بولیعهد پاسخ رسید، و او این را با دستخطی از خود، بنزد مستر راتسلاو کونسول انگلیس فرستاد و نامه‌ای هم نوشت، و مستر راتسلاو رونویس آن دستخط و آن نامه را، با خود تلگراف شاه، بنام «انجمن عدالت طلبان تبریز» به نزد حاحی مهدی آقا و دیگر سران جنبش فرستاد[۱]. نیز همان روز تلگرافی از سفارت خانه انگلیس[۲] بکونسول رسید که رونویس آنرا نیز فرستاد.

از این مژده مردم شاد گردیدند و همان روز از مسجد و کونسولگری بیرون آمدند و بازارها را باز کردند، و بچراغان و شادمانی پرداختند. نیز همان روز یک دسته از سران جنبش و از بازرگانان، بباغ شمال بنزد محمد علیمیرزا رفتند. محمد علیمیرزا آنان را پذیرفت و بسخنانی پرداخت از اینگونه: «من بیش از شما خواستار قانونی بودن کشور هستم. اگر در کشور قانونی باشد من آسوده تر گردم...» سپس داستان کشته شدن کشیش انگلیسی و فشاری را که بایران آمده بود بمیان آورده چنین گفت: «در آن پیش آمد بیست و پنجهزار تومان من و بیست و پنجهزار تومان امامقلی میرزا تاوان دادیم. اگر کشور قانونی داشتی پاسخ دادیمی که آن کشیش پیروی از قانون ننموده و خود را بکشتن داده». از اینگونه سخنان که دانسته نیست دلش از آن آگاه میبود یا نه گفت، و باشندگان خشنودی از گفتار او نمودند و سپاس گزاردند و برخاستند و باز گردیدند.

تلگرافیکه مظفرالدینشاه بولیعهد فرستاده چون خود آن در دست ماست پیکره‌اش را در اینجا میآوریم (پیکره ۴۶).


  1. نوشته راتسلاو و تلگراف شاه بولیعهد اکنون در دست منست
  2. در اینهنگام سر اسپرنیگ رایس سفیر انگلیس بلندن رفته بود و چنانکه دیدیم بجای او مستر کرانت دف شارژ دافر (کارپرداز) سفارت کار میکرد و این تلگراف نیز ازوست
۲۲۳