برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۱۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اندوزی و آزمندی مجتهدان بزرک، و از چیرگی مسیحیان و اروپاییان در کشور، آزرده گردیده و اندکی بیدار شده بودند. اینان نیز بپیروی از علمای تهران و دیگر جاها بتکان آمده و چند تنی با هم آشنا گردیده و دسته‌ای شده بودند، و در سال ۱۲۸۵ (۱۳۲۴) یا اندکی پیش از آن بود که اینان هم نشستی بنام «انجمن اسلامیه» بر پا کردند، که بنام روضه‌خوانی و کوشش برواج کالاهای ایرانی و جلوگیری از فزونی کالاهای بیگانه با هم نشستندی و بگفتگو پرداختندی. ما از اینان نامهای حاجی میرزا ابوالحسن چایکناری، و شیخ اسمعیل هشترودی، و شیخ سلیم، و میرزا جواد ناصح‌زاده، و میرزا حسین واعظ را میشناسیم.

جلوگیری از رواج کالاهای بیگانه یکی از کوششهای آنزمان میبود. در سایه تعرفهٔ گمرکی که گفتیم نوز با روسیان بست در اندک زمانی کالاهای روسی در ایران بسیار فزون گردیده و مایه بیم همگی شده بود. از این رو کوشندگان در همه جا بجلوگیری از آن کوشیدندی. در تهران دو سید و همدستان ایشان در نشست‌های خود چایی ندادندی و مردم را بخریدن و بکار بردن کالاهای ایرانی واداشتندی. در این باره کوششهایی از ملایان اسپهان و دیگر جاها نیز میرفت و از علمای نجف نوشته‌ها میرسید.

در تبریز هم اینان همان را عنوان کردند، ولی خود بخواست بزرگتری میکوشیدند و همراهی با کوشندگان تهران و هم‌آوازی با آنان را میخواستند.

بهنگامی که در تهران داستان مسجد آدینه و دنباله‌های آن پیش میرفت، در تبریز بدینسان دو دسته آماده میایستادند و در آرزوی هم آوازی با آنان میبودند. چیزیکه هست در تبریز فشار و جلوگیری بسیار بیشتر از تهران میبود. رفتاریکه محمد علیمیرزا در اینجا میکرد به رفتار مظفرالدینشاه یا عین‌الدوله در تهران نمیمانست.

راستی را کانون خودکامگی تبریز میبود و دشمن بزرک مشروطه و آزادی در اینجا مینشست. محمد علیمیرزا گذشته از آنکه خود را پادشاه

آینده کشور میدانست و بجنبش توده هیچگونه خرسندی نمیداد، در سایه

۲۰۹