را نتیجهٔ همدستی دولت ها و توده ها دانسته او نیز توده را بتکان آورد و بکارهای سودمندی وا دارد، از دیدن آن شکوه و نیرو خیره گردیده و بنومیدی گرایید، و در برابر همسایگان ناتوانی و زبونی بیشتر نمود. بویژه که همسخن و همدم او امینالسلطان گردیده، و این مرد یگانه آرزو و خواستش این بود که سر کار باشد، و بمردم سروری فروشد، و دستش بگرفتن و دادن باز باشد، وهمهٔ هوش و زیرکی خود را در این راه بکار میبرد، و برای نگهداری خود در سر کار گردن بخواهشهای بیگانگان میگذاشت.
نتیجهٔ این خیرگی و ناتوانی شاه و نادرستی و بدخواهی امینالسلطان آن بود که در سالهای باز پسین پادشاهی ناصرالدینشاه «امتیازهایی» به بیگانگان، بویژه بانگلیسیان داده شد که شناختهترین آنها «امتیاز تتن و تنباکو» بود، و اینها مردم را بشورانید، چنانکه داستان آن را خواهیم نوشت.
از کسانیکه در زمان ناصرالدین شاه دلسوزی بتوده و کشور نموده و به بیداری مردم کوشیدهاند یکی میرزا ملکم خان اسپهانی و دیگری سید جمالالدین اسدآبادی شمرده میشود.
ملکم از جلفای اسپهان، و از ارمنیان آنجا بوده، و در کارهای دولتی پا گزارده، و جایگاه بالایی یافته، و باروپا رفته، و چنانکه گفته میشود اسلام پذیرفته، و چون مرد بافهم و بیداری بوده و از سیاست دولتهای اروپایی درباره آسیا آگاهی درستی یافته، دلش بحال ایران میسوخته، و این بوده که به بیداری مردم می کوشیده. در زمان صدراعظمی حاجی میرزا حسینخان این همراز و همدم او بوده.
میرزا ملکمخان نوشته هایی میدارد که همگی آگاهی و دانش او را میرساند و این بیگمانست که با خودکامگی ناصرالدینشاه، و خودخواهی و نادرستی امین السلطان دشمنی مینموده، و بامتیازهایی که به بیگانگان داده میشده خرده میگرفته و زیان آنها را باز مینموده. چیزیکه هست ملکم از دستهٔ «فریر ماسون» بوده و نوشتهایش آن رنک را داشته، و ما چون از اندیشه و خواست آندسته آگاه نیستیم دربارهٔ