(قازان) آورده و آشپزخانه درست کردند، شکفت اینجاست که دولت بجلوگیری برنخاست. دولتیکه مسجد را گرد فرو میگرفت و آن سختیها را مینمود، در اینجا آن نکرد که سربازانی را در پیرامون سفارت بگمارد و از رفتن مردم بآنجا جلو گیرد. این است معنی فرمانروایی خود کامه بیخردانه.
از روز دوشنبه سی و یکم تیر شماره شان تا ۸۵۸ تن میبود، ولی سه روز دیگر تا پنجهزار رسید، و چهار روز دیگر تا سیزده هزار بالا رفت و بازارها بیکبار بسته گردید. در نامهای دیدم مینویسد: «قریب پانصد خیمه بلکه بیشتر زده شده تمام اصناف حتی پینهدوز و گردوفروش و کاسه بند زن که اضعف اصنافند در آنجا خیمه زدهاند...»
چیزیکه در خور خرسندیست آنست که همه بآرامش و سامان رفتار میکردند، چنانکه خود انگلیسیان ستایش نوشتهاند. در کتاب آبی مینویسد: «رفتارشان بسیار ستوده و بسامان میبود، و این نیکی رفتار و بسامانی کارها در میان خودشان، نتیجهٔ بیداری سرانشان میبود که بکسانیکه گمان آشوب طلبی میرفت بمیان خود راه نداده بودند». بآنهمه گروه انبوه شام و ناهار میدادند بی آنکه نابسامانی رخ دهد و یا گفتگو و رنجش بمیان آید. بیش از ده دیک بزرک را بکار گزارده یکبار آبگوشت، و یکبار پلو و خورش میپختند و در سینیهای بزرک بچادرها میفرستادند. در رفت را خود بازرگانان و پیشهوران از کیسه خود میدادند، و در اینجا هم حاجی محمد تقی سر رشته دار میبود.
درخواستهای مردم از دولت اما درخواستهای اینان: روزهای نخست چون از ترس جان بسفارت رفته بودند، و از آنسوی خود را ناتوان میدیدند و دلیری کم میداشتند، درخواستهای خود را، بمیانجیگری مستر کرانت دف شارژدافر انگلیس، بدولت چنین باز نمودند:
- اول – معاودت علمای مهاجرین بطهران.
- دوم – اطمینان بر اینکه احدی را بهانه نخواهند گرفت و شکنجه نخواهند کرد.