برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۱۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

را با چنان حال رستگاری نصیب نشود، و این گونه ملت را با این اطوار چهره خوش بختی ننماید.»

همه گفتارش از اینگونه است و بیشرمانه میگوید: «بیگانگان چون میبینند «شاهزاده اتابک اعظم»، کارهای کشور را درست میگرداند و ایران را پیش میبرد، برای کارشکنی ازو، اینان را برانگیخته‌اند»، عین‌الدوله با خودکامگی ایران را درست میگردانیده و بیگانگان از نتیجه کارهای او باندیشه افتاده و میترسیده‌اند! اینست اندازه نافهمی و نادرستی نویسنده یک روزنامه!

کوچیدن علما بقم همانشب، بامدادان، بهبهانی و طباطبایی و صدرالعلماء و برخی دیگران، از شهر بیرون شده آهنک ابن بابویه (در نزدیکی عبدالعظیم) کردند که بازماندگان نیز بآنان پیوندند. همهٔ ملایان و طلبه‌ها و دیگران که در مسجد همراهی با دو سید کرده بودند، در این سفر نیز همراهی نمودند و بدرشگه یا باسب یا بگاری نشسته و بایشان پیوستند. نوشته‌اند کسانی هم پیاده رفتند. آنروز را در ابن بابویه بسر داده، و شبانه راه افتادند.

حاجی شیخ فضل الله که دیر کرده بود، او نیز بسیج سفر کرده، دو روز دیگر با بستگانی روانه گردیده در کهریزک بآنان پیوست. عین الدوله بسیار میخواست که باری این را نگزارد، و نتوانست.

رویهمرفته هزار تن کمابیش میبودند، و چون کم کم راه میپیمودند روز سی ام تیر بقم رسیدند، و با آنکه بنام عتبات بیرون رفته بودند در آنجا رخت بگشادند و نشیمن گرفتند.

از اینسوی در تهران، بازارها باز و مردم آرام میبودند. سرباز و قزاق و توپچی همچنان در شهر میبودند، و تا چند روز در بازارها بهر چند گامی یک سرباز با قزاق میایستاد. پنداشته میشد دولت فیروز در آمده و شورش ریشه کن گردیده. ولی نچنان بود، و مردم برای یک جنبش بزرگتری، آماده میشدند، و این هنگام بود که رو ها باز

شده و نام «مشروطه» بزبان‌ها میرفت. در بیرون جز آرامش دیده

۱۴۸