برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۱۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شدت شوق و عجله که در علاج این مریض دارید نمیدانید بکدام معالجه دست بزنید و از کدام دوا شروع بفرمایید که بحال مریض مفید باشد چون نتیجه رفع مرض و عود صحت را در رفتار چست و چالاک مریض میدانید این بیچاره مریض که قادر بحرکت نیست مدتهاست غذایی بمعده‌اش داخل نشده و بدل ما یتحللی ببدنش نرسیده رمق حرکت و قدرت تکلم ندارد تازیانه برداشته کتکش میزنید که بدود و از خندق جست و خیز نماید و این بدبختی که بواسطه مرض و نخوردن غذا همه روده‌هایش خشکیده و امعاء و احشایش از کار افتاده یک ران شتر نیم پخته بدهانش فرو میکنید که ببلعد. واضح است نتیجه آن دوا و این غذا چه خواهد شد طبیب حاذق که تشخیص مرض داد اول باستعمال داروهای مفیده دمبدم می‌پردازد اگر از گلو نتوانست تزریق میکند آبگوشت غلیظ روانی بدوا آهسته آهسته بحلقش میچکاند تا کم کم قوت بگیرد بعد زیر بازوهایش را میگیرند روزی چند قدم توی اطاق راهش میبرند پس از آن بحیاط و باغ آورده ملایم میگردانند تا وقتی که تدریجاً قوت دویدن و استعداد جست و خیز را پیدا کند

امروز تقاضای مجلس مبعوثان و اصرار در ایجاد قانون مساوات و دم زدن از حریت و عدالت کامله (آنطوریکه در تمام ملل متمدنه سعادتمند وجود دارد) در ایران همان حکایت تازیانه زدن و ران شتر طپانیدن است. خدای قادر عالم گواه است که در این عرایض خود تملق از احدی منظورم نیست فقط قصدم حق گویی و توضیح ریشه مسئله است لاغبر. همه جای مملکت وسیع ایران مثل خیابانهای طهران نیست کوه دارد، کتل و جنگل دارد، ماهور دارد، سباع دارد، وحوش دارد، الوار و اکراد دارد، شاهسون دارد، قشقایی دارد... این حرفها که در همه جای دنیا عصاره سعادت و شرافت و افتخار است بعقیده بنده در ایران امروز مایهٔ هرج و مرج و خرابی و ذلت و عدم امنیت و هزاران مفاسد دیگر خواهد بود زیرا که برای استقرار و اجرای ترتیبات جدیده هنوز علم و استعداد نداریم و نشر این حرفها رعب و صلابت قدرت حالیه را از انظار میبرد نتیجه پیداست که چه میشود! کبک نشدیم کلاغی هم از یادمان رفت! فرض بفرمایید امروز بندگان اعلیحضرت شاهنشاهی بمیل خاطر و کمال

رضایت باین مملکت دستخط آزادی کامل مرحمت بفرماید و بشخص محترم مقدس

۱۲۷