برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۱۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

احتشام‌السلطنه پاسخ داد: «بهتر است دستخط را روان گردانید. زیرا اگر روان نگردانید دولت را بنزد مردم ارجی نماند. از آنسوی بنیاد عدالتخانه زیانی بدولت نخواهد داشت.»

امیر بهادر جنک (وزیر دربار) گفت: «چنین نیست. برای دولت آن بهتر است که دستخط بکار بسته نشود. چه اگر عدالتخانه بر پا گردد باید پسر پادشاه با پسر یک میوه‌فروش یکسان گردد. آنگاه هیچ حکمرانی نتواند «دخل» کند و راه «دخل» بسته شود».

احتشام‌السلطنه گفت: «جناب وزیر دربار، دیگر بس است، «دخل» تا کی؟! ستم تا چند؟!. تا چه اندازه مردم را خوار و نادار میخواهید؟!.. اندکی هم دلتان بحال توده سوزد. بیش از این مردم را از دولت رنجیده نگردانید، علماء را دشمن شاه نسازید».

حاجب‌الدوله بسخن در آمده گفت: «اگر عدالتخانه برپا شود دولت نابود خواهد شد».

ناصرالملک وزیر اروپادیدهٔ مالیه گفت: «آری چنین است. هنوز در ایران هنگام برپا کردن مجلس نرسیده. عدالتخانه را با این دولت سازش نخواهد بود».

امیر بهادر دوباره بسخن در آمده گفت: «جناب احتشام‌السلطنه شما که از قاجاریان میباشید نباید خرسندی دهید که پادشاهی از این خاندان بیرون رود». احتشام السلطنه پاسخ داد: «پیشرفت دولت و فزونی نیروی او در همراهی و همدستی با توده است. امروز دولت را خوشبختی رو داده که توده خود در بند نیکیها گردیده. ارج این را بدانید، و با توده دست بهم داده ببدیها چاره کنید، و دولت را دارای آبرو گردانید، قانونی بگزارید که همه پیروی کنند. دیگر ستمگری بس است، شاه را بدنام نکنید، دولت را رسوا نسازید».

امیر بهادر رو بعین‌الدوله گردانیده چنین گفت: «احتشام‌السلطنه میخواهد توانایی شاه را از میان برد».

احتشام‌السلطنه گفت: «من آرزومندم پادشاه و «ولی‌النعمة»

۱۱۲