این برگ همسنجی شدهاست.
۹۸
ترانههای خیام
۸۹
| ✽ گویند: بهشت و حور و کوثر باشد، | ||||||
| جوی می و شیر و شهد و شکر باشد؛ | ||||||
| پر کن قدح باده و بر دستم نه، | ||||||
| نقدی ز هزار نسیه بهتر باشد. | ||||||
۹۰
| ✽ گویند بهشت عدن با حور خوش است، | ||||||
| من میگویم که: آب انگور خوش است؛ | ||||||
| این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار، | ||||||
| کاواز دهل برادر از دور خوش است. | ||||||
۹۱
| کس خلد و جحیم را ندیده است ای دل | ||||||
| گوئی که از آن جهان رسیده است ای دل؟ | ||||||
| امید و هراس ما بچیزی است کزان، | ||||||
| جز نام و نشانی نه پدید است ای دل! | ||||||
۹۲
| ✽ من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت، | ||||||
| از اهل بهشت کرد، یا دوزخ زشت؛ | ||||||
| جامی و بنی و بربطی بر لب کشت، | ||||||
| این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت. | ||||||