این برگ همسنجی شدهاست.
ذرات گردنده
۵۷
از تن چو برفت جان پاک من و تو، | ||||||
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو؛ | ||||||
و آنگه ز برای خشت گور دگران، | ||||||
در کالبدی کشند خاک من و تو. |
۵۸
✽ هر ذره که بر روی زمینی بوده است، | ||||||
خورشید رخی، زهره جبینی بوده است، | ||||||
گرد از رخ آستین به آزرم فشان، | ||||||
کان هم رخ خوب نازنینی بوده است. |
۵۹
ای پیر خردمند پگهتر بر خیز، | ||||||
وان کودک خاک بیز را بنگر تیز، | ||||||
پندش ده و گو که، نرم نرمک میبیز، | ||||||
مغز سر کیقباد و چشم پرویز! |