برگه:TaranehayeKhayyam.pdf/۶۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۶۱
خیام شاعر

به تمسخر میگوید که پشت پردهٔ اسرار عدم است:

  هست از پس «پرده» گفتگوی من و تو،  
  چون «پرده» برافتد، نه تو مانی و نه من!  

گاهی با لغات بازی میکند، ولی صنعت او چقدر با صنایع لوس و ساختگی بدیع فرق دارد. مثلا لغاتی که دو معنی را میرساند:

  بهرام که گور میگرفتی همه عمر،  
  دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟  

تقلید آواز فاخته که در ضمن بمعنی «کجا رفتند؟» هم باشد یک شاهکار زیرکی، تسلط بزبان و ذوق را میرساند:

  دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای،  
  بنشسته همی گفت که: «کو کو کو کو!»  

در آخر بعضی از رباعیات قافیه تکرار شده، شاید بنظر بعضی فقر لغت و قافیه را برساند مثل:

  دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است .. (۱۰۲)  
  بنگر ز جهان چه طرف بربستم؟ هیچ . (۱۰۷)  

ولی تمام تراژدی موضوع در همین تکرار «هیچ» جمع شده.

چندین اثر فلسفی و علمی بزبان فارسی و عربی از خیام مانده. ولی آثار فلسفی و علمی او هرگز در میزان شهرتش دخالتی نداشته. خوشبختانه اخیراً یک رسالهٔ ادبی گرانبهائی از خیام بدست آمد موسوم به «نوروزنامه» که بسعی و اهتمام دوست عزیزم آقای مجتبی مینوی در تهران بچاپ رسید. این کتاب