پرش به محتوا

برگه:TaranehayeKhayyam.pdf/۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۵۹
خیام شاعر

و غیره شاعر دیده شده و اشعاری به آنها منسوب است ولی گفته‌های آنها با خیام زمین تا آسمان فرق دارد. آنان تنها در الهیات و تصوف یا عشق و اخلاق و یا مسائل اجتماعی رباعی گفته‌اند. یعنی همان گفته‌های دیگران را تکرار کرده‌اند و ذوق شاعری در اشعار و قیافه پردازی آنها تقریباً وجود ندارد.

شب مهتاب، ویرانه، مرغ حق، قبرستان، هوای نمناک بهاری در خیام خیلی مؤثر بوده. ولی بنظر میآید که شکوه و طراوت بهار، رنگها و بوی گل، چمن زار، جویبار، نسیم ملایم و طبیعت افسونگر، با آهنگ چنگ ساقیان ماهرو و بوسه‌های پر حرارت آنها که فصل بهار و نوروز را تکمیل می‌کرده، در روح خیام تأثیر فوق‌العاده داشته. خیام با لطافت و ظرافت مخصوصی که در نزد شعرای دیگر کمیاب است طبیعت را حس میکرده و با یک دنیا استادی وصف آن را میکند:

  روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه سرد .. (۱۱۸)  
  بنگر ز صبا دامن گل جاک شده .. (۶۰)  
  ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست .. (۶۱)  
  چون ابر به نوروز رخ لاله بشست ... (۶۲)  
  مهتاب بنور دامن شب بشکافت ... (۱۱۱)  

خیام در وصف طبیعت تا همان اندازه که احتیاج دارد با چند کلمه محیط و وضع را مجسم میکند. آنهم در زمانی که شعر فارسی در زیر تأثیر تسلط عرب یکنوع لغت بازی و اظهار فضل و تملق گوئی خشک و بی‌معنی شده بوده، و