برگه:TaranehayeKhayyam.pdf/۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۳۰
ترانه‌های خیام

ماوراء مرگ را با لحن تمسخر آمیز و مشکوک و بطور نقل قول با «گویند» شروع میکند:

گویند: «بهشت و حور عین خواهد بود.. (۸۸)
گویند مرا: «بهشت با حور خوش است.. (۹۰)
گویند مرا که: «دوزخی باشد مست.. (۸۷)

در زمانیکه انسان را آینهٔ جمال الهی و مقصود آفرینش تصور میکرده‌اند و همهٔ افسانه‌های بشر دور او درست شده که ستاره‌های آسمان برای نشان دادن سرنوشت او خلق شده و زمین و زمان و بهشت و دوزخ برای خاطر او بر پا شده و انسان دنیای کهین و نمونه و نمایندهٔ جهان مهین بوده چنانکه بابا افضل میگوید:

  افلاک و عناصر و نبات و حیوان،  
  عکسی ز وجود روشن کامل ماست.  

خیام با منطق مادی و علمی خودش انسان را جام جم نمیداند. پیدایش و مرگ او را همانقدر بی‌اهمیت میداند که وجود و مرگ یک مگس:

  آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟  
  آمد مگسی پدید و نا پیدا شد! (۴۱)  

حال به بینیم در مقابل نفی و انکار مسخره آلودی که از عقاید فقها و علما میکند خودش نیز راه حلی برای مسائل ماوراء طبیعی پیدا کرده؟ در نتیجهٔ مشاهدات و تحقیقات خودش خیام