این برگ نمونهخوانی نشدهاست.
–۲۱–
کنند و عقد زناشویی همان روز بسته شد، و کراتیانو نیز با نریسا ازدواج کرد.
بعد از انجام امر زناشوئی باسینو و کراتیانو بیدرنگ روی براه نهادند و پس از رسیدن بونیس یکسره بسراغ آنتونی رفتند و او را در زندان عدلیه یافتند.
باسینو بنزد شایلاک رفت که طلب او را بپردازد- ولی یهودی بدجنس نپذیرفت و گفت موعد پرداخت گذشته است و چز پنج سیر گوشت از بدن آنتونی که شرط کردهایم نمیخواهم
حاکم شهر روزی را معین کرده بود که یهودی بیانصاف حاضر شود و حق خود را از آنتونی بگیرد. باسینو که از مشاهدهٔ این احوال سخت غمنده بود چارهٔ جز این ندید که تا روز محاکمه بماند و عاقبت کار را ببیند که بکجا خواهد کشید
(۶) پرشیاو بلاریو
پرشیا بشوهر خود در هنگام خداحافظی سفارش کرد