برگه:TajereVenisi.pdf/۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–۱۱–

شایلاک گفت معلوم میشود که اوقاتت خیلی تلخ است، من میل دارم با هم دوست باشیم، و حاضرم تمام بدیها را که از تو دیده و شنیده‌ام فراموش کنم و هر مبلغ که میخواهی بتو قرض دهم و هیچ منفعت هم نگیرم.

آنتونی از این لاف دوستی و جوانمردی که از شخصی مانند شایلاک تازگی داشت اظهار تعجب کرد ولی شایلاک رشتهٔ سخن را نبریده برای اینکه دعوی خود را ثابت کند بآهنگی دوستانه گفت من حاضرم هزاروپانصد لیره بی‌منفعت بنو قرض دهم و فقط یک شرط با تو بکنم، و شرط اینست که در محضر قاضی نوشته بمن بدهی که اگر قرض خود را در موعدی که معین می‌کنیم نپردازی من حق داشته باشم که پنج سیر گوشت از هر جای بدنت که خواسته باشم ببرم.

آنتونی گفت این شرط را می‌پذیرم و اعتراف میکنم که شما بسیار محبت کرده و واقعاً جوانمردی بخرج داده‌اید

باسینو بهیچ وجه مایل نبود که آنتونی برای وی چنین