این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
خیلی باصفا بود کوسفندها و بوی آویشن و سیاه چادرهای ایلات و شتر و الاغ و سایر حیوانات که در چَرا بودند خواندن قازالاق و غیره جلوه و تماشای خوبی و عالم بسیار خوشی داشت غروب وارد منزل شدیم امشب الحمدالله تعالی احوالم خوبست علیرضاخان سرهنک پسرآقاخان صمصامالدّوله مرحوم ایروانی هم این سفر آمده است بقیّه در نمرهٔ آتیه
در موقع عید مولود مسعود اعلیحضرت شاهنشاهی دام ملکه میرزا محمدحسین ادیب ملقب بفروغی رئیس دارالطّباعه مبارکه غزلی در تهنیت این عید مسعود عرض کرده در پیشکاه حضور مهرظهور مقدّس نهایت پسندیده و مستحسن افتاد و مقرّر شد در روزنامه شریف شرف درج شود چون در نمرههای پیش بسبب پیسوتکی اخبار ممکن نشد درینمحل نکاشته میشود هو هذا
باده در جام طرب یار ندیم است مرا | امشب از محتسب شهر چه بیم است مرا | |||||
در شب عید همایون شهنشه چه عجب | بزمی از غیرت فردوس نعیم است مرا | |||||
شحنه خام طمع کر بکمین است چه غم | شاهدی پختهتر از فکر حکیم است مرا | |||||
آفتابست عیان در دل شب زانکه بدست | ساغری چون کف موسای کلیم است مرا | |||||
عید را با می و معشوق مبارک کردن | همه دانند که این رسم قدیم است مرا | |||||
عید را هست شمیمی خوش و من نیز خوشم | تا دماغی تر از آن طرفه شمیم است مرا | |||||
کلرخان خاصه شب عید همه یار منند | با بتان الفت ریحان و نسیم است مرا | |||||
عید را وجهی اکر باید و نقدی شاید | کوهر شعر بجای زر و سیم است مرا | |||||
میدهم شعر و می غالیه بو میکیرم | وندرین داد و ستد سود عظیم است مرا | |||||
مادح عید شهنشاهم و با این همه فضل | برخلاف دکران قلب سلیم است مرا | |||||
چون فروغی خبرم هست ز اوصاف ملک | آکهی نیز از آن خلق کریم است مرا | |||||
هست از دولت مولود شهنشه کامشب | باده در جام طرب یار ندیم است مرا |
محمدحسن