این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
جهانرا چنین است ساز و نهاد | ز یک دست بستد بدیگر بداد | |||||
بدردیم ازین رفتن اندر فریب | زمانی فراز و زمانی نشیب | |||||
اگر دل توان داشتن شادمان | بمان ای پسر در جهان جاودان | ۱۴۴۰ | ||||
بخوبی بناز و ببیشی ببخش | مکن روز را بر دل خویش پخش | |||||
بخور هر چه داری فزونی بده | تو رنجیدهٔ بهر دشمن منه | |||||
ترا داد و فرزند را هم دهد | درختی که از بیخ تو برجهد | |||||
نبینی که گیتی پر از خواسته است | جهانی بخوبی بیآراسته است | |||||
کمی نیست در بخشش دادگر | همی شادی آرای و انده مخور | ۱۴۴۵ |
۲۷۹