این برگ همسنجی شدهاست.
چباید همی زندگانی دراز | که گیتی نخواهد کشادنت راز | |||||
همی پروراندت با شهد و نوش | جز آواز نرمت نیآید بگوش | |||||
یکایک چو گوئی که گسترد مهر | که خواهد نمودن بمن مهر چهر | |||||
بدو شاد باشی و نازی بدوی | همه راز دل برکشادی بدوی | |||||
یکی نغز بازی برون آورد | بدلت اندر از درد خون آورد | ۲۱۵ | ||||
دلم سیر شد زین سرای سپنج | خدایا مرا زود برهان ز رنج |
۳۴