این برگ همسنجی شدهاست.
بجوی ای پسر چون شود داوری | ززال وزسلم آنگهی یاوری | |||||
وزین نو درختی که از پشت زال | برآمد کنون برکشد شاخ یال | ۲۰۲۵ | ||||
ازو شهر توران بود بی هنر | بکین تو آید همان کینه ور | |||||
بگفت وفرود آمد آبش بروی | همی زار بگریست نوذر بروی | |||||
ابی آن که بد هیچ بیماری او | نه از دردها هیچ آزاری او | |||||
دو چشم کیانی بهم بر نهاد | بپژمرد وبر زد یکی سرد باد | |||||
شد آن نامور پر هنر شهریار | به گیتی سخن ماند ازو یادگار | ۲۰۳۰ |
۱۹۱