برگه:Shahnameh-Jules Mohl-01.pdf/۱۰۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
  سراسر زدیدار من دور باد بدی را تن دیو رنجور باد  
  شما گر همه کینه دار منید و گر دوستارید و بار منید  
  چو پیروزگر دادمان دستگاه گنه کار پیدا شد از بی گناه  
  کنون روز دادست بیداد شد سرانرا سر از کشتن آزاد شد  ۱۰۶۵
  همه مهر جوئید و افسون کنید زتن آلت جنگ بیرون کنید  
  خردمند باشید و پاکیزه دین از آفت همه پاک و بیرون رکین  
  بجای که تان است آباد بوم اگر تور اگر چین اگر مرز روم  
  همه نیکئی بادتان پایگاه بروشن روان بادتان جایگاه  
  همه مهتران خواندند آفرین بر آن نامور مهتر راستین  ۱۰۷۰
  خروشی برآمد ز پرده سرای که ای پهلوانان فرخنده رای  
  ازین پس بخیره مریزید خون که بخت جفاپیشگان شد نگون  
  وز آئیس همه جنگجویان چین یکایک نهادند سر بر زمین  
  همه آلت لشکر و ساز جنگ ببردند نزدیک پور پشنگ  
  برفتند پیشش گروها گروه یکی توده کردند برسان کوه  ۱۰۷۵
  چه از جوشن و ترگ و برگستوان چه کوپال و چه خنجر هندوان  
  سپهبد منوچهر بنواخت شان باندازه بر پایگه ساخت شان  

فرستادن سر سلم را بنزد فریدون

  فرستادهٔ را برون کرد گرد سر شاه خاور مر او را سپرد  
  یکی نامه بنوشت نزد نیا پر از جنگ و از چاره و کیمیا  
  نخست آفرین کرد بر کردگار دگر باره کرد از شه نامدار  ۱۰۸۰
  سپاس از جهاندار پیروزگر کزویست نیرو ازویست هنر  
  همه نیک و بد زیر فرمان اوست همه درد ها زیر فرمان اوست  
  کنون بر فریدون ازو آفرین خردمند و بیدار شاه زمین  
  گشایندهٔ بندهای بدی همش رای و هم فرّهٔ ایزدی  
۱۰۳