برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۴۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۵

مقدار آن طایفه است و یمکن که چون فردوسی نیز برسد چنانچه حق آن باشد که از عهده بیرون نتواند آمده خجالت مضاعف شود و ایشان گفتند با سلطان نمیتوان گفت که فردوسی را از راه بازگرداند اما تدبیری باید کرد که فردوسی نیاید و عذر می‌فرستد عنصری و رودکی قاصدی فرستادند که با فردوسی بگوئی که اعتقاد ما در حق خود می‌شناسی که بچه مرتبه است و نظر برانکه نسبت بآن عزیز بهبودی متعلق شود این اندیشه رفته بود اما اکنون چنان معلوم میشود که غیر تفرقهٔ خاطر و تنغیص اوقات شریف چیزی عاید نخواهد شد چه ازان مدت که بآمدن آنعزیز امر حضرت صادر شده دیگر یاد آن نفرمودند و در مجلس ذکر آن نگذشته اکنون در اول امر چگونگی آن باز نموده شد تا در آخر دولتخواهان بتقصیر منسوب نگردند چون این سخنان بفردوسی رسید متردد گشت و خواست که بازگردد باز اندیشه کرد که شاید این سخنها بغرض باشد چند روز در سرای ابوبکر وراق متواری شد تا درین اثنا بدیع‌الدین دبیر را با عنصری و رودکی مخالفتی پیدا شد باز گردانیدن نردوسی را اسناد باو کردند او متوهم شد و بزودی کس فرستاد تا با فردوسی بگوید که هر حکایت که ازین باب باو رسانیده‌اند کذب و باطل بوده و از حسد رودکی و عنصری بوده اکنون اگر بسخن بایشان