برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۸

مسطور اهتمام و سعی تمام بکار بردند اما بر ناظران حقیقت بین ظاهر و روشن است که رسیدن این کتاب از عرب بحبش و مشهور گشتن بدیار هندوستان با وجود اختلاف زبان و مباعدت مکان و باز رسیدن آن بایران دعویست بلا برهان و خلاف رای خردمندان و نیز در هیچیک از کتب هنود ذکری ازان نیست بلکه از نام رستم و سرداران ایران آگاهی ندارند بهر کیف فردوسی در بیان تاریخ چندان راه اختباط و اختلاط سپرده که در گفتن راست نمی‌آید و خود در قصهٔ یوسف و زلیخا که بعد شاهنامه تصنیف کرد زبان اعتراف برینمعنی میکشاید چنانکه گوید

  ✽ کنون که مرا روز چندی بقاست ✽ ✽ به تن نسپرم جز همین راه راست ✽  
  ✽ نگویم سخنهای بیهوده هیچ ✽ ✽ نگیرم به بیهوده گفتن بسیچ ✽  
  ✽ که آن داستانها دروغ است پاک ✽ ✽ دو صد زان نیرزد بیکذره خاک ✽  
  ✽ سخنها که مایه ندارد ز بن ✽ ✽ نخواند خردمند آنرا سخن ✽  

و نیز گوید

  ✽ بدین گونه سودا بخندد خرد ✽ ✽ ز من خود کجا کی پسندد خرد ✽  
  ✽ که یک نیمه از عمر خود گم کنم ✽ ✽ جهانی پر از نام رستم کنم ✽  

و قطع نظر از قصهٔ سیمرغ و زال و دیوان و جادوان که از اختراع وهم است در راه اصل تاریخ هم لغزش نمود چنانکه در عهد کیخسرو ذکر کتاب ژندواست که ظهور آن در زمان گشتاسپ موافق دین زردشت بعد بست و هشت سال از مردن کیخسرو است