برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۲

مرضی و مستحسن افتاد فرمود تا بزبان تازی ترجمه کردند اما بعضی دیگر از سخنان نامعقول و ناپسندیده چون معتقدان عبدهٔ شمس و آتش پرستان و قواعد صابیان و حکایت زال و سیمرغ و امثال آن بشنید فرمود که این کتاب شایسته ملاحظه و مطالعه نیست چرا که مشابهت تمام بدنیا دارد و دنیا سزاوار التفات و توجه نبود و نتواند بود پرسیدند که از چه جهت بدنیا ماند فرمود که از حضرت رسول شنیدم که الدنیا هانَتْ علی ربها فخلط حرامها بحالها یعنی از بس که دنیا پیش پروردگار بیمقدار است حلال و حرام را دروی مختلط گردانیده و درین کتاب نیز حلال و حرام آمیخته است أعنی صدق و کذب فی‌الجمله چون غنایم در میان اهل غزو قسمت کردند این کتاب بمردم حبشه رسید و از جهت مَلِک حبشه با دیگر غرایب و نفائس خزانه یزدجرد بهدیه بردند ملک حبشه فرمود که آنرا ترجمه کردند و با آن الفت و انس تمام گرفت و در اکثر بلاد حبشه و هند آن کتاب متداول شد تا در خراسان دولت به آل یعقوب رسید یعقوب لیث بهندوستان فرستاد و آن نسخه بیاورد و بفرمود که ابومنصور عبدالرزاق بن عَبْدالله فرخ را که معتمدالملک بود تا انچه دانشور دهقان بزبان پهلوی ذکر کرده بود بپارسی نقل کند و از زمان خسرو پرویز تا ختم کار یزدجرد شهریار هرچه واقع شده بود بدان کتاب الحاق کردند پس ابومنصور