برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۲۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۹

پهلوانان ایران زبان استمداد و استظهار پیش زال کشادند و او عذر پیری خود بدین بیت پیش آورد

  ✽ کنون چنبری گشت پشت یلی ✽ ✽ نقابد همی خنجر کابلی ✽  

پس رستم را سپه سالار ساخت اما از نوجوانی او اندیشید و از نا آزموده کاری وی بترسید لهذا رستم بتسلیه او اشاره بدو جنگ بزرگ که از دستش انصرام یافته کرد و گفت

  ✽ همانا فراموش کردی زمن ✽ ✽ دلیری نمودن بهر انجمن ✽  
  ✽ زکوه سپند و ز پیل ژیان ✽ ✽ گمانم که آگاه بد پهلوان ✽  

و جنگ کک که واقعهٔ دشوار و پیش این گفتار است اگر از زبان فردوسی بودی البته ذکر آن در تفاخر و مباهات رستم مینمودی نظر برین امور الحاقی پنداشتم بخاتمه انداختم اما قصهٔ برزوکه سیوم است و در پنج نسخه بنظر رسیده اگرچه در بزم و رزم و فصاحت و بلاغت قریب بپایهٔ کلام فردوسی است و خیلی غور و امتیاز بیتی یا سخنی بر آید که از طرز کلامش سست تر نماید چنانکه

  ✽ جهاندار از دور میدید آن ✽ ✽ به پیران چنین گفت کای پهلوان ✽  
  ✽ ولیکن چو گردنده گردنده بوده ✽ ✽ حذر کردن و درد خوردن چه سود ✽  
  ✽ همین برد تا زان به زیر بغل ✽ ✽ که گرگ درنده رباید حمل ✽  

لیکن اندراجش تا آخر داستان کیخسرو مستلزم انقطاع سلسله تاریخ و اختلاف ارتباط داستانها است و انچه در هر پنج نسخه بعد داستان رها کردن رستم بیژن را از چاه و شبخون زدن با هفت گرد در ایوان افراسیاب واقع است موقع ندارد چه بعد این داستان لشکر فرستادن