برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

پیشینیان و وفق دادن آراء آنها با یکدیگر بوده و یا از هر طائفه التقاطیون از قدما قولی را اخذ و در واقع در حکمت التقاط کرده و فلسفهٔ مختلطی جمع آوری نموده‌اند. و این جماعت را «التقاطیون»[۱] می‌نامیم.

ذکر همهٔ اشخاص یا طبقات حکمای مزبور برای ما با قیدی که به اختصار کلام داریم، سودی ندارد، و اکتفا می‌کنیم به بیان مختصری از افلاطونیان اخیر حکمای حوزهٔ اسکندریه که «افلاطونیان اخیر»[۲] نامیده شده‌اند. چه آنها از یک جهت تجدید مذهب افلاطون کرده‌اند، و هرچند از التقاطیون نیز محسوب می‌شوند. تحقیقاتی که در حکم و معارف دارند بدیع است، و می‌توان ایشان را مستقل دانست، و به دیدهٔ اصالت در آن نظر کرد و چون از افکار شرقیان نیز اقتباس بسیار نموده‌اند و بعدها همان فلسفهٔ ایشان در افکار مردم مشرق تأثیر کلی داشته است، از این جهت نیز برای ما به خصوص محل توجه می‌باشند.

چون «افلاطونیان اخیر» آخرین سلسهٔ معتبر حکمای یونان و خاتم دورهٔ حکمت قدیم می‌باشند، و معتبرترین آنها هم اصلا رومی و ساکن روم بوده است، پیش از آنکه بنای بحث در احوال و اقوال ایشان بگذاریم، باید نظری هم به رومیان و ارباب معرفت آن قوم بیاندازیم تا شناسائی خود را نسبت به دانشمندان مغرب زمین کامل سازیم.

۲– حکمای روم

رومیان هرقدر در فنون جنگ و عملیات سیاست و کشورداری مهارت داشتند، از علم و حکمت بی‌بهره بودند، و به عالم معقولات و ذوقیات آشنا نشدند، مگر پس از آنکه یونان را مسخر کردند و با یونانیان آمیزش نمودند. از این رو شگفت نیست که در فلسفه و علوم خدمت شایانی نکرده باشند، در حقیقت هرچه دارند از حکمای یونان کسب کرده‌اند، اما آثار قلمی فصحای ایشان خاصه در اخلاقیات از نفایس گرانبهای عالم انسانیت و مطالعهٔ آن نوشته‌ها بهترین مشغولیات است.


  1. Eclectiques
  2. Nëo-Platoniciens
–۶۳–