مطلق است مسلماً سعادت و خوشی است، اما مردم خوشی را در امور مختلفه میانگارند، بعضی به لذات راغباند. برخی به مال و جماعتی به جاه اما چون درست بنگریم میبینیم هیچ وجودی به غایت خود نمیرسد مگر اینکه همواره وظیفهای که برای او مقرر است به بهترین وجه اجرا کند. و انجام وظیفه به بهترین وجه برای هر وجودی فضیلت او است. پس، غایت مطلوب انسان یعنی خوشی و سعادت بفضیلت حاصل میشود.
وظیفهای که برای انسان مقرر شده و او را از موجودات دیگر متمایز میسازد. فعالیت نفس او است به موافقت با عقل، پس فضلیت انسان این است که وظیفهٔ خود یعنی فعالیت نفس را به موافقت با عقل به بهترین وجه انجام دهد. و اگر چنین کرد سعید و خوش خواهد بود. و علم اخلاق عبارتست از این که: بدانیم برای این که فعالیت نفس به موافقت عقل انجام گیرد احوال و موارد مختلف عمل انسان چه باید فضیلت باشد. یعنی چه وقت و در چه مورد و چگونه و نسبت به که و برای چه باید عمل کند.
روح انسان دارای دو جنبه است، عقلانی و غیر عقلانی. عقلانی جنبهٔ انسانیت است. غیر عقلانی هم دو جنبه دارد. که یکی همان نفس نباتی یعنی قوهٔ نامیه است، و دیگری نفسی حیوانی که بر حسب طبع دارای تقاضاها و میل و خواهش یعنی شهوت و غضب است. و این امور او را بعمل وا میدارد و اعمال او چون بموافقت احکام جنبهٔ عقلانی واقع شود، فضلیت است. و این نوع فضلیت را فضیلت نفسانی یا اخلاقی فضیلت نفسانی گوئیم، فضیلت نفسانی یا اخلاقی طبیعی نیست استعدادی است. و باید کسب شود و به درجهٔ عادت که طبیعت دومی است برسد. یعنی خوشنود و عمل بآن شاق و دشوار نباشد، بلکه باید از روی رغبت و لذت و علم و اختیار واقع شود و هر گاه این شرابط فراهم آید فضیلت ممدوح خواهد شد.
فضیلت اخلاقی عبارت است از اینکه: در هر امر حد وسط میان دو طرف، به عبارت دیگر اعتدال بین افراط و تفریط و زیاده و نقصان مرعی شود، چه: افراط و تفریط در امور خلاف عقل است و رذیلت شمرده میشود