بهرۂ دوم: بیان لایبنیتس در باب فهم و عقل انسان
گفتیم: به عقیدهٔ لایبنیتس جهان مرکب است از عدهٔ بیشماری از جوهرهای فرد که هر یک از آنها نمایندهٔ همهٔ جوهرهای دیگر و کل جهان میباشند، و حقیقت جوهر فرد نیرو و کوشش است که منشأ همهٔ آثاری است که در جهان دیده میشود، و در هر وجودی از موجودات کاملترین جوهر فرد نفس یا روح او است.
و نیز معلوم کردیم که نیرو و کوشش جوهر فرد متضمن دو خاصیت است: یکی ادراک و یکی شوق، و گفتیم: شوق محرک جوهر است. برای رسیدن به کمال که علت غائی است، و این سبب تغییرات و حرکات او میشود؛ بنابراینکه ادراکهای جوهر بعضی روشن و آشکار و بسیاری از آنها تاریک و پنهانی میباشند.
تقسیم ادراکات به آشکار و پنهان که امروز در روانشناسی و فلسفه اهمیت بسیار دریافته است، از یادگارهای مهم لایبنیتس است، که معلوم کرده است که جوهرها و نفوس حتی نفس انسان، امور را دو قسم ادراک میکنند. یک قسم ادراکی است که نفس از آن غافل است، و متنبه نیست، و قسم دیگر ادراکی است که نفس به آن متنبه است قسم اول را ادراک پنهان و بالقوه، و قسم دوم را ادراک آشکار و بالفعل میگوئیم، و بنابر اینکه هر جوهری نمایندهٔ کل جهان است؛ یعنی همهٔ آنچه در جهان ادراک کردنی است در بردارد، پس یقین است که مقدار ادراک پنهان حتی در نفس انسان بسی بیشتر از ادراک آشکار است، چون میدانیم که معلومات ما در جنب مجهولات چقدر اندک است، و جوهرها و نفوس هرچه مدرکات آشکارشان بیشتر باشد مرتبتشان والاتر است، چنانکه پیش ازین بیان کردهایم[۱]
- ↑ رجوع کنید بصفحهٔ ۹۱ تا ۹۴ همین کتاب، لایبنیتس
ادراک پنهان را Perception و ادراک آشکار را Aperception
میخواند امروز اصطلاح تغییر کرده و قسم اول را
←