برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۳۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مسائل ریاضی به کار می‌رود، منطق را هم به دستورهائی نظیر آنها درآورند تا میزان تفکر و استدلال مشخص باشد، و اختلاف فهم‌ها و سلیقه‌ها مایهٔ اشتباه در حقایق و سوء تفاهم نشود، و نیز منطق مانند آنچه ارسطو ترتیب داده فقط وسیلهٔ تفهیم و استدلال نباشد، بلکه به وسیله آن بتوان کشف حقایق کرد، و از این راه علم کلی[۱] به دست آید. در واقع منشاء فکر لایبنیتس در اختراع این منطق همان امری بود که او را موفق به اختراع محاسبهٔ مقادیر بی‌نهایت خرد نموده بود ولیکن این اختراع را نتوانست به جائی برساند. در نظر لایبنیتس اگر این فن درست می‌شد یک زبان علمی بین‌المللی دارا می‌شدیم که افکار اقوام مختلف را به یکدیگر نزدیک می‌ساخت؛ چنانکه امروز دستورهای جبری مخصوص یک قوم نیست، و اهل همهٔ زبانها همان دستورها را به کار می‌برند و مقصود یکدیگر را کاملا درمی‌یابند، به اینواسطه فنی را که لایبنیتس در فکر اختراع آن بود و هنوز هم بعضی از دانشمندان در پی آن هستند، و در آن کار می‌کنند زبان یا خط عمومی[۲] نیز می‌گویند.

بخش سوم

یادآوریهای لازم

پیش از آنکه به بیان فلسفهٔ لایبنیتس بپردازیم، سودمند می‌دانیم بعضی نکات را یادآوری کنیم.

اگر فصلهای پیشین این کتاب را به درستی مطالعه فرموده باشید؛ برخورده‌اید به اینکه در آغاز امر چون متفکران در امور عالم


  1. Sciencegénérale
  2. Langue Universelle یا Caracteristique Universelle و این غیر از زبان‌های بین‌المللی است که بعضی در این اواخر به فکر آن افتاده‌اند.
–۷۵–