برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۳۲۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نوشته‌ها به صورت مقاله و رساله‌های مختصر است، و فلسفه و تحقیقات علمی خود را کامل و مشروح تدوین نکرده است، در حکمت چندین رساله نگاشته که همه تقریباً شامل اصول عقاید او و مطالب معینی است که به تعبیرات مختلف درآورده است. برای درک فلسفه و عقاید علمی او به همهٔ آن رساله‌ها و نیز به مراسلاتی که به اشخاص نوشته است باید مراجعه نمود، اما شمارهٔ آنها چندین هزار است. از رساله‌های تصنیفی او آنچه بیشتر معروف است، یکی کتابی است که «منادولوژی»[۱] یعنی معرفت جوهر فرد خوانده می‌شود، و خلاصه‌ایست از اصول فلسفهٔ او. دیگر کتابی است موسوم به «تحقیقات تازه دربارهٔ فهم و عقل انسانی»[۲] و دیگر کتابی است موسوم به «تحقیقات در عدل خداوند»[۳] خلاصهٔ مندرجات این نوشته‌ها را در ضمن بیان فلسفهٔ لایبنیتس معلوم خواهیم کرد، اکثر آنها در سالهای آخر عمر آن فیلسوف نوشته شده است، و از نگارشهای او آنچه تاریخی و مربوط به امور کشوری است به زبان آلمانی است و آنچه علمی و فلسفی است به زبان لاتین و بعضی از آنها به زبان فرانسه است، که از جمله همین سه کتابی است که نام برده‌ایم، و در فلسفه مهمترین آثار او می‌باشد.

بخش دوم

مقام علمی لایبنیتس و احوال روحی او

لایبنیتس یکی از متبحرترین دانشمندان، و به راستی جامع فضایل بوده است، و از این جهت او را نظیر ارسطو دانسته‌اند. گذشته از اینکه مرد سیاسی و در امور کشوری و دنیوی صاحبنظر، و دارای افکار


  1. Monadologie
  2. Nouveaux Essais sur L' entendement humain
  3. Théodicée این لفظ که اختراع لایبنیتس است، امروز به معنی مطلق حکمت الهی و خداشناسی نیز به کار می‌رود.
–۷۳–