برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۳۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.


امور قسم اول را که تنها از نفس انسان صادر میشود فعل[۱] گوئیم، و امور قسم دوم را انفعال[۲] خوانیم، اگرچه بصورت عمل باشد، چرا که نفس انسان در آن عمل استقلال نداشته و علت تامهٔ آن عمل نبوده است، مثلا کسی که بدیگری احسان می‌کند اگر تنها از آنجهت باشد که وظیفهٔ خود را خیر کردن دانسته است، به مقتضای طبع خود عمل کرده و در آن نفسش باستقلال کار کرده است، پس، این فعل است، اما اگر کسی بدیگری احسانی بکند از آنرو که از او خرسندی حاصل کرده است علت خرسندی خاطر او لااقل جزء علت تامهٔ عمل بوده، و بنابرین نفس در آن عمل مستقل نبوده و این انفعال است.

انفعالات نفس انسان تابع امور خارجی است، و در اختیار او نیست، و هرچه نفسانیات بیشتر باشد آزادی و اختیارش کمتر است.

در موجودات میل به بقا از طبع خود آنها است، و علت فنا از خارج است، و همهٔ موجودات کوشش دارند که وجود خود را باقی و



    اینکه لفظ علم را هر وقت برای یکی از آن الفاظ می‌آوریم یک‌جا بملاحظهٔ اینست که دانشمندان ما لفظ علم را بآن معانی مختلف استعمال کرده‌اند، و ذهنشان بآن معانی مأنوس است، و مراد را از آن لفظ درمی‌یابند، و یک‌جا بسبب آنست که سلیقهٔ خود فرانسویان هم در استعمال آن الفاظ در مواقع مختلف تفاوت دارد، و اصطلاحات صراحت تمام و خاص برای معانی مخصوص مشخص ندارد، و این کیفیت منحصر به کلمهٔ علم و الفاظ مذکور نیست، و در بسیاری از موارد مجبوریم برای یک لفظ فرانسوی در موارد مختلف، الفاظ مختلف بیاوریم، یا بعکس برای چند لفظ فرانسه یک لفظ واحد بکار ببریم.

  1. Action
  2. Passion
–۵۶–