برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۲۷۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

پس اگر پاسکال را از حکما بشماریم، باید او را عارف بخوانیم، چون در الهیات پای استدلالیان را چوبین می‌داند و فلسفه را بیحاصل می‌انگارد و شک نیست که توجه او در معرفت به کار دل یعنی به اشراق نظری بسیار بلند است، و در این زمان مورد اعتنای تام می‌باشد، اما معاصران او این اعتنا را نداشتند، و او را از حکما نپنداشتند و حق اینست که پاسکال در علوم ریاضی و طبیعی و همچنین در نویسندگی از اشخاص درجهٔ اول است اما از فلاسفه بشمار نمی‌آید.

مالبرانش

«نیکلا مالبرانش»[۱] در سال ۱۶۳۸ در پاریس به دنیا آمده، پس از اتمام تحصیل در صنف کشیشان داخل شده، و سپس از خواندن کتابهای دکارت به حکمت دلبستگی یافته، و تا پایان عمر جز مطالعه و تألیف و تصنیف در مباحث حکمتی کاری نکرده، و در سال ۱۷۱۵ در هفتاد و هفت سالگی درگذشته است.

«مالبرانش» نیز از حکمای فرانسه است که در نویسندگی مقامی بلند دارد. تصنیفهای او متعدد است، نخستین تصنیف مهم نامی او آنست که «جستجوی حقیقت»[۲] نام دارد، و مصنفات مهم دیگرش یکی موسوم است به «تفکرات مسیحی»[۳] و یکی «گفتگو در مابعدالطبیعه»[۴] و یکی «رساله‌ای در اخلاق»

آراء فلسفی مالبرانش اساساً و بطور کلی از دکارت گرفته شده، و او یکی از دانشمندانی است که روش دکارت و عقاید او را در منطق و ریاضیات و طبیعیات ترویج و توضیح نموده است، و در مابعدالطبیعه بیش از دکارت به اگوستین یعنی در واقع بافلاطون نزدیک شده، و به مثل افلاطونی به درستی معتقد است تا آنجا که او را افلاطون مسیحی لقب داده‌اند.


  1. Nicolas Malebranche
  2. De la recherche de la vérité
  3. Méditations chrétiennes
  4. Entretiens aur la Métaphysique
–۱۹–