به واسطهٔ گرد آمدن معلومات پراکنده، و مقایسهٔ آنها با یکدیگر بدست میآید.
با آنکه حکمت و فلسفه امروز، به معنی مجموع معلومات بشری گفته نمیشود، و محدود به تحقیقات معینی است، همین قسمت نیز در ظرف سیصدسال گذشته در نزد اروپائیان موضوع مباحثات فراوان گردیده، و دانشمندان بزرگ در آن وارد شده، و تحقیقات گرانبها نمودهاند؛ که آگاهی بر آنها بیاندازه سودمند بلکه برای توسعهٔ ذهن و اساس داشتن فکر متفکران واجب است.
بنابراین در بیان سیر حکمت در اروپا از سدهٔ هفدهم به بعد، تاریخ سیر علومی را که از قلمرو فلسفه بیرون رفته و مستقل شدهاند (یعنی طبیعیات و ریاضیات) ناچار کنار میگذاریم، و فقط به سیر افکار در آنچه امروز حکمت خوانده میشود میپردازیم، جز اینکه همین قسمت هم با علوم دیگر و ترقیاتی که در آنها روی میدهد ارتباط تام دارد. و طبعاً در ضمن حکایت سیر حکمت گاه گاه مجبور میشویم به آن فقرات نیز اشاره کنیم، و کسانی که بخواهند از این کتاب به خوبی بهرهمند شوند؛ البته از علوم جدید نباید بکلی بیخبر باشند.
و نیز باید دانست که در مغرب زمین در ظرف این مدت کسانی که اهل معرفت بوده، و به وجهی از وجوه در معارف تحقیقات نمودهاند بسیارند، و ما اگر بخواهیم همهٔ آنها را نام ببریم و معرفی کنیم و خوانندگان را از تحقیقاتشان آگاه سازیم، رشتهٔ سخن دراز میشود، و مجلدات بسیار برای آن باید مدون گردد، بنابراین به ذکر حکمای بزرک که افکار ایشان اهمیت کلی دارد، و برای دانشطلبان راههای تازه باز نموده، و در عقاید دانشمندان تأثیر عمیق بخشیده است اکتفا میکنیم، و زبده و لب فلسفهٔ جدید را به دست میدهیم.
پس گوئیم: از سدهٔ هفدهم به بعد در اروپا دیده میشود که نه تنها کسانی در فنون خاص کنجکاویهای دقیق میکنند و اکتشافات و اختراعات بدیع دارند؛ بلکه صاحب نظرانی میبینیم که در فلسفه به معنائی که اشاره کردهایم نیز تحقیقات عمیق مینمایند و هر روز دری از معرفت بروی اهل دل میگشایند. البته چنانکه پیش از اینهم گفتهایم هیچ