برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۲۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

متمدن به ارث رسیده بود، و محققان اروپا آن تعلیمات را با اساس دیانت مسیحی تطبیق، و فلسفهٔ اسکولاستیک را برای تقویت عقاید عیسوی تأسیس کرده بودند. و کسانی که نظر خود را از آن دائرهٔ محدود وسعت داده و به جستجوهای تازه دست برده بودند بسیار اندک بودند، و تحقیقات ایشان یا محل اعتنا نگردیده یا اگر توجهی به آن شده بود بصورت مخالفت و مجادله و حتی تکفیر و زجر و منع و حبس و اعدام صاحب آن تحقیقات بود، زیرا که آن زمان در نزد اهل علم اروپا گفتهٔ حکمای قدیم مخصوصاً ارسطو که اولیای دین مسیح آن را مبنای دیانت قرار داده بودند، حجت بود و تجاوز از آن را جایز نمی‌دانستند.

در سدهٔ شانزدهم میلادی در ایتالیا و انگلیس و فرانسه و آلمان دانشمندانی پیدا شدند، که بیرون از اونیورسیته‌ها بمطالعات علمی پرداختند و در بعضی از مسائل طبیعی و ریاضی مخصوصاً در علم هیئت و طب سخنهای تازه گفتند، و رشتهٔ این تحقیقات به سدهٔ هفدهم نیز کشید و از آن پس بریده نشد. و از خصایص این دوره تشکیل و تأسیس انجمنهای علمی و ادبی است در کشورهای مهم اروپا که نام بردیم، و آنها در آغاز مجالس و محافل خصوصی بودند که فضلا برای استفاده و تمتع شخصی خود آنجا گرد می‌آمدند و کم کم منتهی گردید به اینکه صورت رسمیت بیابد و دولت از آنها تقویت نماید و مدد حالی و مالی به آن مجامع برساند، و سرانجام بعضی از آنها بنام «آکادمی» یا «انجمن علمی» در ردیف تأسیسات دولتی قرار گرفتند و دنبالهٔ اینکار تاکنون کشیده است.

مهمترین امری که در سدهٔ شانزدهم و هفدهم سبب انقلاب افکار اروپائیان گردید، باطل شدن هیئت بطلمیوسی، و مسلم گردیدن مرکزیت خورشید، و حرکات وضعی و انتقالی زمین و سیارات دیگر بود، که یکسره تصور دانشمندان را از چگونگی هیئت عالم دیگر گون کرد و این فقره ناچار اساس علم طبیعی را نیز منقلب ساخت. زیرا که بنیاد علم طبیعی قدیم چنان که ارسطو مدون و مرتب کرده بود، بر این بود که: زمین در میان عالم جا دارد و مرکز او مرکز جهانست و کلیهٔ عالم

–۱۰–