(در صورتی که هرگز نخواهند کرد چه، آنها را از اسرار خواهند دانست) غالباً چنان حشو و زواید دارد، که بیرون آوردن حقیقت از آن جمله بسی دشوار خواهد بود. و بر فرض که بعضی از آن آزمایشها قابل استفاده باشد، چون عمل کنندگان آنها سعی داشتهاند آنها را با اصول متخذهٔ خود موافق نشان دهند، البته چنان بد و غلط تعبیر و توجیه شده که صرف عمر برای انتخاب و اختیار آن آزمایش ها نیز ارزش ندارد. حاصل اینکه، اگر در دنیا کسی باشد که بطور یقین قادر بر کشف مسائل مهم، و بر آنچه برای مردم از هرچه سودمندتر است توانا بوده باشد، و بهمین جهت دیگران بخواهند بهر وسیلهای باو یاری کنند تا بمقصود خود نائل گردد، نمیدانم برای او چه میتوانند کرد، جز اینکه مصارفی آزمایشهائی را که به آن محتاج است فراهم سازند، و مراقب باشند که بمزاحمت اشخاص فرصت از او فوت نشود اما من دربارهٔ خود آن عقیده را ندارم که بتوانم وعدههای فوقالعاده بدهم، و چنان خود پسند و مغرور نیستم که تصور کنم دولت باید بمقاصد من اعتنا و دلبستگی داشته باشد، و طبعم نیز چنان پست نیست که بخواهم از مردم مساعدت بپذیرم، در حالی که بتوان گمان برد که سزاوار نبودهام.
همهٔ این ملاحظات رویهمرفته سه سال پیش مرا از نشر کتابی که در دست داشتم بازداشت، بلکه عزم کردهام تا زندهام تصنیف دیگری هم که آنطور کلی باشد و مبانی آراء مرا در علوم طبیعی معلوم سازد باز ننمایم اما پس از آن باز دو نظر پیدا شد که مرا بنوشتن بعضی رسائل خاص و آگاه ساختن عامه از پارهای از اعمال و نیات خودم وادار نمود. نخست اینکه: اگر اینکار را نمیکردم بسیاری از مردم که از نیت سابق من بر نشر بعضی نوشتهها آگاه بودند، ممکن بود محملهائی بر خودداری من قرار دهند که وهن من باشد، زیرا هرچند جویای شهرت نیستم بلکه میتوانم ادعا کنم از آن بیزارم. چون مخل آسایش است و من آسایش را بر هرچیز ترجیح میدهم، لیکن هرگز نخواستهام اعمال خود را مانند جنایت پنهان بدارم یا سعی و احتیاط بکار برم که ناشناس بمانم، زیرا گمان داشتم از این