و بیشتر تعلیمات دیگرش این نیست که آدمی چیزی را که نمیداند دریابد بلکه آنست که بتواند آنچه را میداند بدیگری بفهماند یا مانند «فن ریمون لول»[۱] از آنچه نمیداند بی تصور و تصدیق گفتگو کند و هر چند در واقع دستورهای صحیح نیکو بسیار دارد اما چنان با مطالب پر ضرر یا حشو و زاید آمیخته است که جدا کردن مفید آنها از مضربهمان دشواری است که کسی بخواهد از یک پارچه سنگ مرمر ناهموار، پیکر «دیان» و «منرو»[۲] بسازد. اما دربارهٔ تحلیل هندسی قدما و جبر و مقابلهٔ متأخرین، گذشته از این که بر مواد ذهنی مجرد تعلق میگیرند و سودی از آنها نیست هندسه چنان پایبند شکل است که ورزش قوهٔ فهم بدون فرسودن قوهٔ و هم از آن میسر نمیشود و جبر و مقابله گرفتار بعضی قواعد و ارقام است که تاریک و مشوش گردیده و بجای اینکه ذهن را پرورش دهد بیشتر آنرا گرفتار عوائق و تعقیدات میسازد[۳] بنابرین معتقد شدم که باید روش دیگر بجویم که دارای مزایای این سه فن بوده و از معایب آنها عاری باشد و همچنانکه در ممالک، کثرت قوانین غالباً بهانه برای فساد میشود واگر معدود ولی کاملا مجری و مرعی باشند انتظام دولت بسی بیشتر است بر همین قیاس بر آن شدم که بجای قواعد فراوان که منطق از آن ترکیب یافته چهار دستور آینده مرا بس است، بشرط این که عزم دائم راسخ کنم براینکه هرگز از
- ↑ بصفحهٔ ۹۹ رجوع کنید.
- ↑ Minervè ،Diane دو الههٔ یونانی که مجسمههای زیبا از آنها ساخته شده است.
- ↑ باید بخاطر داشت که آنزمان تسهیلاتی که امروز در هندسه و جبر و مقابله بعمل آمده هنوز واقع نشده بود و دکارت خود یکی از اشخاصی است که در تنقیح علوم خاصه ریاضی مدخلیت تام داشته، و هندسه را از مراجعه باشکال و جبر و مقابله را از قید ارقام بینیاز ساخته است (بصفحهٔ ۱۴۴، ۱۴۵ رجوع کنید).