برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۲۰۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

را که همه وقت میان فضلا بوده درنیافته بودم همانا از گروه دوم میبودم لیکن از همان روزهای مدرسه دانستم که هیچ اندیشه و رأی سخیفی نیست که یکی از فیلسوفان آنرا اظهار نکرده باشد. سپس هنگام جهانگردی دریافتم که مردمانی که افکارشان از ما بسی دور است همه بی‌تربیت یا وحشی نیستند، بلکه بسیاری از آنها باندازهٔ ما و بیش از ما قوهٔ تعقل بکار میبرند و نیز برخوردم باینکه یک تن چون از کودکی میان فرانسویان یا آلمانیان پرورده شود، بکلی فرق دارد با آن که با همان طبع و همان ذهن میان چینیان یا آدمخواران زیست کند، تا آنجا که در شیوهٔ جامعه و زندگانی مردم آنچه ده سال پیش پسندیده بود و شایده ده سال بعد نیز مرغوب خواهد بود، اکنون غریب و رکیک مینماید. پس دانستم اختیارات ها بیشتر مبنی بر عادت و تقلید است نه بر یقین و تحقیق و نسبت بحقایقی که کشف آنها دشوار است کثرت آرا مناط اعتبار نتواند بود، چه احتمال دریافت حقیقت برای یک تن بیش از گروه است. پس باین دلایل در نظر من هیچکس نبود که عقاید او را بر دیگران ترجیح دهم و ناچار شدم خودم در صدد کشف طریق برآیم.

اما مانند کسی که تنها در تاریکی راه میپیماید برآن شدم که بسیار آرام گام بردارم و در هر باب احتیاط تمام بکار برم تا اگر آهسته پیش می‌روم باری از افتادن مصون باشم حتی اینکه نخواستم نفی هیچیک از عقایدی را که سابقاً بی‌تحقیق در ذهنم راه یافته بود آغاز کنم مگر اینکه از پیش با تأنی و طول مدت لازم طرح کاری را که در پیش گرفته بودم ریخته و راه صحیح را برای رسیدن بمعرفت آنچه ذهنم بر آن قادر است یافته باشم.

هنگامی که جوان‌تر بودم، از ابواب فلسفه منطق و از ریاضیات بجبر و مقابله و تحلیل هندسی[۱] بیشتر دل داده بودم و این سه فن یا علم را چنان می‌پنداشتم که بمقصود من یاری خواهند کرد اما چون درست تأمل نمودم دربارهٔ منطق برخوردم باینکه فایدهٔ عمدهٔ قیاسات


  1. بصفحهٔ ۱۳۸ رجوع کنید.
–۱۹۳–