سخن از امور بشری برانیم باز بیاد میآوریم که ترقیات اسپارت[۱] در قدیم از جهت خوبی و درستی یکان یکان قوانین آن نبود، چه بسیاری از آنها عجیب و حتی مخالف آداب نیکو است، بلکه بسبب آن بود که آن قوانین را یکنفر وضع کرده و همه متوجه یک منظور بوده و همچنین فکر کردم که علوم کتابی خاصه آنها که اصولشان فقط احتمالی است و برهانی نیست، چون اندک اندک از عقاید اشخاص بسیار فراهم آمده نمیتواند مانند تحقیقات یکنفر خردمند که دربارهٔ پیشرفت امور استدلال سادهٔ طبیعی کند بحقیقت نزدیک باشد و نیز یاد کردم که همه از کودکی بمردی رسیدهایم و مدت زمانی محکوم نفسانیات خود و مربیان خوش بودهایم و بسا که آنها با یکدیگر ضدیت داشته و شاید همیشه بهترین راه را پیش پای ما نمیگذاشتند و البته افکار ما آنسان پاک و استوار نتواند بود که ممکن میشد اگر میتوانستیم از آغاز ولادت قوهٔ تعقل خویش را تمام داشته باشیم و جز آن چیزی را برهبری اختیار ننمائیم.
راست است که هیچگاه نمیبینیم همهٔ خانههای یک شهر را ویران کنند تا آنها را بشکل دیگر بنا کرده و کوچهها را زیبا بسازنده ولیکن بسیار دیده میشود که مردم خانههای خود را میکوبند و از نو میسازند و حتی بعضی اوقات که پای بست آنها استوار نیست، و خود آمادهٔ ویرانیست این کار را از ناچاری میکنند. بر همین
- ↑ اسپارت Sparte شهر معتبری از یونان که مانند آتن بود و قومی جنگجو در آن سکنی داشتند و با قوانین سخت زندگی میکردند و وضع آن قوانین منسوب بیکی از قدمای ایشان بود معروف به «لیکورک» Lycurque از جمله آن قوانین این بود که هر طفل ناقصالخلقهای را بالای کوه برده تلف مینمودند و کودکان خود را تعلیم میدادند که مال دیگری را بربایند و نگذارند دیگری مال آنها را برباید و خدعه و جاسوسی را مستحسن میدانستند و همهٔ این قوانین و رسوم برای این منظور بود که هر فردی از مردم اسپارت جنگی کامل باشد و حیات او تماماً مصروف خدمت دولت شود.