برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۱۹۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

که علم را برای مال پیشه کنم و اگرچه مانند پیروان روش «کلبیان»[۱] مجد و شرف را خوار نمیشمردم. بر آنها امیدوار نبودم از روی شایستگی دارا شوم چندان وقعی نمیگذاشتم و بر قدر و قیمت تعلیمات خبیثه[۲] هم آن اندازه خود را آگاه میدانستم که از وعده‌های کیمیاگران و اخبار اهل تنجیم و دروغهای ساحران و نیرنگها با گزافه‌گوئی‌های کسانی که بیش از معلومات خود داعیه دارند فریب نخورم.

بنابراین همینکه سنم بجائی رسید که توانستم از اختیار آموزگاران بیرون روم، آموختن علوم را یکسره رها کرده برآن شدم که دیگر طلب نکنم مگر دانشی را که در نفس خود یا در کتاب بزرک جهان بیابم بقیهٔ جوانی را بجهانگردی و سیاحت دربارها و لشگرها و آمیزش با مردمی که احوال و اخلاق مختلف دارند و جمع‌آوری تجارب گوناگون گذرانیدم و نفس خود را در قضایائی که زمانه با من مصادف میساخت بآزمایش در می‌آوردم و در کارهائی که پیش می‌آمد اندیشه میکردم تا سودی ببرم، چه گمان داشتم از تحقیقاتی که مردم دربارهٔ اموری که مبتلا هستند میکنند که اگر بغلط روند در نتیجهٔ آن زیان می‌بینند بیشتر درک حقایق خواهم نمود تا از بیانات علمائی که در حجره آرمیده و در نظریاتی اظهار رأی میکنند که هیچ نوع تأثیری ندارد و نتیجه‌ای عاید ایشان نمی‌کند جز اینکه شاید بسبب دور بودن آن آرا از فهم عامه میتوانند برخود ببالند که هوش و صنعت بسیار بکار برده‌اند تا آنها را صحیح جلوه دهند. ولی همواره سخت مشتاق بودم که تشخیص غلط را از صحیح بیاموزم تا کارهای خود را بدرستی تمیز دهم و در زندگانی باطمینان راه بپیمایم.


  1. کلبیان طائفه‌ای از حکمای یونان بودند که حیثیات و اعتبارات دنیوی را خوار میشمردند.
  2. از تعلیمات خبیثه مقصود کیمیاگری و تنجیم و ساحری است چنانکه بعد توضیح میکند و تعلیمات مزبور آن زمان هنوز در اروپا شیوع داشت و خبیث از آنجهت میگفتند که در نزد اهل دیانت حرام بود.
–۱۸۷–