برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۱۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ارادهٔ نامحدود الهی دارد. و ارادهٔ خود را برآنچه به نظرما محال است نیز تعلق دهد. به عبارت دیگر هم خالق وجود است هم جاعل ماهیات اما این عقیده هم نباید اطمینان ما را به قواعد عقلی متزلزل سازد، و حقایق ثابت[۱]اند، زیرا آنچه مشیت الهی مقرر ساخته تغییر نمی‌پذیرد چه: آنکس که اراده‌اش متبدل می‌شود ناقص عاجز است، به عبارت دیگر: راست است که ارادهٔ خداوند بر امر محال تعلق نمی‌گیرد، اما نه به علت اینکه نمی‌تواند تعلق بگیرد، بلکه به سبب اینکه ارادهٔ او آن امر را محال قرار داده. و اراده‌اش تغییر ناپذیر است.

خداوند هم صانع است، هم حافظ به قول حکمای ما، هم علت «محدثه» است، هم علت «مبقیه» و از کلمات دکارت چنین برمی‌آید: که حافظ و مبقی بودن خداوند را به این وجه قائل است که: عمل خلق «مدامی» است[۲] و اگر آنی خداوند از خلق بازمی‌ماند عالم معدوم می‌گردید.

خلق مدام باری دکارت پس از آنکه از همهٔ گفته‌های پیشینیان سلب اعتماد نمود، و جمیع معلومات و معتقدات خویش را محل شک و تردید قرار داد، و بر آن شد که شخصاً اساسی برای علم و یقین به دست آورد به شرحی که بیان کردیم، نخستین اصل ثابتی که پیدا کرد وجود نفس خویش بود، و دومین اصل وجود ذات باری، آنگاه در پی آن شد که حقیقت عالم خلقت را معلوم سازد، و در این مورد می‌گوید بنابر اینکه اطمینان حاصل نمودم که آنچه را عقل من روشن و متمایز درک می‌کند حق است، پس: هیچگاه چیزی را از چیز دیگر بتوانم جداگانه تعقل کنم، یقین خواهم داشت که آن دو چیز است نه یک چیز.

حال چون به خوبی درک می‌کنم که نفس من فقط فکر دارد[۳]


  1. Vèrités éternelles
  2. Création continuée
  3. غفلت نکنیم که مراد دکارت از فکر اعم از حس و شعور و تعقل و غیر آنها است.
–۱۵۶–