رسیدند[۱]
***
از آنجا که دکارت علم را فقط به معلوماتی اطلاق میکند که کاملا مبرهن و یقینی بوده، و جای شک و شبهه نسبت به آنها در ذهن درستی روش ریاضیات باقی نباشد[۲] ریاضیات را نمونه و فرد کامل علم میداند، و معتقد است که: برای کشف مجهولات باید بهمان راهی که ریاضیون پیش میروند، کار کرد، و به ملاحظهٔ اینکه علم جز حاصل عقل چیزی نیست، پس همچنانکه عقل انسان یکی است؛ علم هم یکی بیش نیست. یعنی: علوم مختلف همه بهم مربوط و از سنخ واحدند، و شخص عالم باید جامع همه باشد و میتواند باشد، و بنابر اینکه علم در واقع یکی است، پس علم یکی است راه کسب آن هم یکی است. یعنی همان روش ریاضی. و باین مناسبت دکارت تأسیس علم واحد، یعنی علم کل را در نظر داشت و به دلیل مذکور ریاضیات عمومی و علم کل آن را بعضی اوقات «ریاضیات عمومی»[۳] خوانده است. ولی فرضش از این عنوان آن نیست که علم را منحصر به ریاضیات کند، بلکه این منظور را دارد
- ↑ منطق در نزد اروپائیان امروز بر دو قسم است: نخست همان منطق ارسطو است که حشو و زواید آن را حذف کرده و ساده و مختصر نمودهاند، و منطق «صوری» نامیدهاند (Logique formelle) دیگر روش و قواعد و اصولی که برای کسب علوم از زمان بیکن و دکارت به دست آمده و تکمیل شده و اهمیت آن در نزد اروپائیان بیش از منطق ارسطو است، و آن را منطق «عملی» یا «علم بطرق عملی» میخوانند. (Méthodologie)
- ↑ از اینقرار تاریخ و سیاسیات و اجتماعات در نظر دکارت علم نیستند و مورد توجه او نمیباشند در واقع همان ریاضیات و طبیعیات و الهیات را علم میداند.
- ↑ Mathématique universelle