بیان کردیم، اما در کار این دانشمند هم با بلندی مقامی که دارد، نقصهای کار بیکن نقصهائی بود. از این جهت که عنایت خود را بیشتر معطوف علوم طبیعی ساخت و توجه باهمیت روش استقراء و تجربه و مشاهده او را از اعتنا به قوهٔ تفکر بازداشت. علاوه بر این همت خود را مقصور به تخریب بنای پیشینیان و منحرف ساختن اذهان از شیوهٔ قدما و التفات به اسلوب تازه گردانید، ولی خود به کشف جدید یا تأسیس فلسفهای بدیع موفق نیامد.
باین ملاحظات مقام دکارت دانشمند فرانسوی در احیا و تجدید علم و حکمت برتر از بیکن میباشد و بلندی مرتبهٔ او میان اروپائیان محل اتفاق است، و تقریباً هیچکس شبهه نمیکند: که در تاریخ معارف قرون اخیر میتوان برای این دانشمند مقامی نظیر بزرگترین حکمای سلف قائل شد.
نتایج و آثار وجود دکارت را میتوان به عنوان درآورد: نخست چگونگی سلوک و روش و اسلوبی که در کسب معرفت اختیار کرده، یعنی راه تازهای که برای طلب علم باز نموده است. دوم: آثار وجود دکارت اکتشافاتی که در نتیجهٔ سلوک در آن روش نصیب او شده و تکمیلاتی که در علوم نموده، و انقلابی که در ریاضیات و طبیعیات آورده است. سوم: آرائی که در فلسفهٔ اولی اظهار داشته و حکمتی که تأسیس کرده است، و اینک ما هر سه فقره را به طور خلاصه و اجمال بیان خواهیم نمود.
۱– روش دکارت در تحصیل علم
دکارت در بخش نخستین از رسالهٔ گفتار اظهار میدارد که از کودکی بتحصیل علم و ادب پرداخته، و با نهایت شوق و ذوق آنچه پی بردن به نادانی از علوم و فنون که در عصر او متداول بود آموخته، و در صف فضلا قرار گرفته، ولیکن چون درست تأمل نموده از آن جمله چیزی که طبع او را قانع کند