این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
واقعی حسنات و قبایح بحث کنم؛ یا از احوال روح و علاقهٔ او به بدن و چگونگی تکلیف انسانی و لوازم زندگانی دم زنم. همان زمان که بر شکاکان رد مینوشتم، شکاکم خواندند، هنگامی که ابطال انکار صانع میکردم، خدانشناسم گفتند. پس اگر در اخلاق وارد شوم، البته عصل و مفسدم خواهند دانست. بهتر آنست که به کسب معرفت اکتفا کنم و از نوشتن و تصنیف دست باز دارم، و اندیشههای خود را ابراز نکنم مگر به کسانی که سمت اختصاص دارند و مصاحبهٔ ایشان مایهٔ آزار نیست.»
–۱۳۰–