آن نمینماید، و حال آنکه حکیم واقعی باید مانند زنبور عسل باشد، یعنی: همچنان که زنبور مایه را از گل و گیاه میگیرد و به هنر خود از آن انگبین میسازد؛ حکیم هم باید مایهٔ علم را از تجربه و مشاهده گرفته به قوهٔ عقلی از آن حکمت بسازد. حکمت موهوماتی قسم سوم: از حکمت آنست که بر منقولات و احساسات و عقاید مذهبی مبتنی میباشد، مانند تعلیمات فیثاغورس، و افلاطون و کسانی که خواستهاند از روی «سفر تکوین» و کتاب «ایوب» و کتابهای دیگر توراة فلسفه بسازند، و حتی از ارواح جن و پری أخذ معلومات نمودهاند و این قسم را فلسفهٔ «موهوماتی»[۱] میخواند.
روی همرفته بیکن بفلاسفهٔ یونان خاصه ارسطو و افلاطون چندان اعتقادی ندارد، و از ایشان باز علمای متقدم بر سقراط را بیشتر میپسندد از آن جهت که به امور طبیعت توجه داشتهاند، و نسبت به سایرین میگوید: همه سفسطی و جدلی و لفاظ بودهاند، و به جای اینکه مشهودات و محسوسات را مأخذ علم قرار دهند، به قیاسات پرداختهاند. در استخراج احکام کلیه عجله نموده، و از جزئیات دفعتاً به اصول اولیه پرواز کردهاند، و از مراحل متوسطه طفره زدهاند؛ و حال آن که عیب کار قدما میبایست در جزئیات بیشتر دقت کنند و به تدریج پیش رفته از مراحل فرودین به مراتب میانگین روند تا بتوانند از روی اطمینان و درستی به مقامات برین، و دریافت اصول نخستین و کلیات برسند و نسبت به متأخرین میگوید: آنها بندهٔ متقدمین شدهاند و آزاد نیستند و از خود رأی ندارند، هرچه دارند آنست که در کتابها و دفترها مقید است، و مشغول زیر و رو کردن آنها و مجادله و مباحثه در آن نوشتهها میباشند و موقع و مجالی برای ایشان نیست که به مطالب تازه بپردازند، و از رسیدن به کشفیات تازه مأیوسند، و اگر بیچارهای هم سخنی بگوید که تازگی احوال متأخرین داشته باشد. غوغا بلند میکنند، و حمایت دین را پیش میکشند چه: ارباب دیانت
- ↑ Philosophie superstitieuse