برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۱۱۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

در فلسفه بیشتر فضلای مائهٔ شانزدهم هنوز بافلاطون و ارسطو مشغولند. اصل مصنفات آن دو فیلسوف به زبان یونانی به دستشان افتاده و برخورده‌اند به اینکه، آنچه در قرون وسطی از حکمت فلسفه در مائهٔ شانزدهم اشراق و مشاء دریافته بودند، و نقص و اشتباه‌ها داشته است بعلت اینکه تعلیمات مزبور به چندین واسطه به آنها رسیده بود، از یونانی به سریانی و عبرانی، و از سریانی به عربی، و از عربی به لاتین ترجمه شده، و در این نقل و ترجمه‌ها معانی اصلی آنها تحریف و تغییر بسیار یافته بود، پس: جماعتی از ارسطو سلب اعتقاد کردند و به افلاطون گرویدند، و گروهی ارسطوی تازه جسته را در مقابل ارسطوی اسکولاستیک واداشتند و به یاد آوردند که بسیاری از رایهای او با اصول دین عیسوی مخالفت دارد، و روی هم رفته از این اختلافات مسلمیت استادی ارسطو متزلزل گردید، و کم کم اذهان متوجه شد باین که باید به عقل خود رجوع کرد و مباحثه در گفته‌های گذشتگان برای کشف حقیقت کافی نیست، ولیکن از آنجا که هنوز عموماً علم و حکمت را از اصول دین تفکیک نکرده بودند، بعضی از محققان هم در سر استقلال فکر جان باختند و شهید راه دانش شدند، مانند «وانینی»[۱] ایتالیائی که زبانش را بریده زنده سوزانیدند. و «پیرلارامه» «راموس»[۲] فرانسوی که چون رساله بر رد ارسطو نوشته بود، کتابش را آتش زدند و آزارها دید و عاقبت در قتل عام پروتستان‌ها که در پاریس در سال ۱۵۷۲ واقع شده و معروف به واقعهٔ «سن بارتلمی»[۳] میباشد به قتل رسید.

دیگر از کسانی که به عقوبت زنده سوختن گرفتار آمدند یکی «أتین دوله»[۴] فرانسوی است و دیگر «جیور دانو برونو»[۵]


  1. Vanini
  2. Pierre la Ramèe یا Ramus
  3. St. Barthelmy
  4. Etienne dolet
  5. Giordano bruno
–۱۰۸–