چون به تثلیث و بعضی از اصول دین عیسوی معتقد نبود به حکم «کالون»[۱] که یکی از مؤسسان مذهب پروتستان است محکوم به اعدامش کردند و زنده سوزانیدند.
بعضی از دانشمندان مائهٔ شانزدهم در مسائل اجتماعی نیز نظر کرده، و مقدمات افکار سیاسی جدید را فراهم آوردهاند، از جملهٔ آنها «ماکیاول»[۲] ایطالیائی است که محقق و موشکاف بوده ولیکن عملیات سیاسیون زمان خود را اصول سیاست قرار داده، و آن مبتنی بر زور و بیحقیقتی و تزویر بوده است، و هم اکنون سیاستی را که مقرون به جبر و ظلم و خدعه و نفاق باشد «ماکیاولی»[۳] گویند.
دیگر «لابوئسی»[۴] و «بودن»[۵] فرانسوی که مدافع حفـوق طبیعی بشر، یعنی آزادی و مساوات بودند و «گروت» (گروسیوس)[۶] هلاندی که مؤسس علم حقوق بینالملل خوانده میشود و «طماس مور»[۷] انگلیسی که کتابی نوشته است معروف به «اوتوپی»[۸] و کشوری موهوم فرض کرده که اصول مساوات و اشتراک در آنجا حکمفرما بوده و اکنون لفظ اوتوپی میان اروپائیان بمعنی امر واهی ممتنع الوقوع است، ولیکن کتاب مزبور شامل تحقیقات لطیف میباشد.
«رابله»[۹] نویسندهٔ فرانسوی به صورت قصه نویسی و هزل و مطایبه آداب و افکار زمان خود را مورد انتقاد قرار داده، و در امور زندگانی نظرهای بدیع اظهار داشته است و «مونتنی»[۱۰] که از نویسندگان بزرگ فرانسه است، در احوال اخلاقی انسان تحقیقات نموده و در حقایق نفی و اثبات را جایز ندانسته، و از شکاکان بشمار رفته است.