برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

آن خود بحثی جداگانه و داستانی دراز است.

نخست می‌بینیم یونانیان، مانند ملل دیگر باستان دربارهٔ زمین و آسمان و ماه و خورشید و ستارگان و آب و هوا و غیر آن تصوراتی دارند که معتقدات دینی آنهاست و مبتنی بر این است که موجودات عالم و آثار طبیعت شخصیت دارند و خداوندان میباشند و بعضی شایستهٔ پرستش و برخی درخور پرهیزند. بمرور زمان در ذهن آن مردم رتبهٔ خداوندی از عین موجودات برداشته شد و برای هر یک رب‌النوعی فرض کردند که صفات و حالات و حوائج و نفسانیات بشر را شدیدتر و قوی‌تر دارا می‌باشند و مردمان دنیا بازیچهٔ هوا و هوس آن‌ها هستند و عبادات و آداب دینی برای جلب رأفت و دفع شر ایشان است.

آن عقاید که در واقع اساطیر است، تا زمانیکه دین مسیح در اروپا عمومیت نیافته بود شیوع داشت و عوام بلکه بسیاری از خواص بمقتضای آنها عملیات دینی و دنیوی و عبادات و معاملات خود را جاری میساختند و آگاهی بر آن‌ها از منظومه‌ها و نوشته‌های شعراء و نویسندگان یونان مخصوصاً اومیروس[۱] و هیسیودوس[۲] بخوبی برمیآید.

ضمناً چنانکه در میان همهٔ اقوام و ملل همواره اشخاص نکته سنج و نصیحت گو بوده که مردم را از سود و زیانشان آگاه و بگفته‌های خردمندانه بیدار میساخته‌اند در میان یونانیان نیز اینگونه دانشمندان بسیار بوده‌اند و بعضی از آنها نامی شده و وضع قوانین و آداب سودمند حکمای هفتگانهبرای آن قوم نموده‌اند و گفتگو از هفت خردمند[۳] بر زبانها بوده که دانشمندترین

مردم خوانده میشدند ولیکن گذشته از آنها بعضی از متفکرین نیز پیدا


  1. Homère نزدیک هزار سال پیش از میلاد.
  2. Hèaiode نزدیک نهصد سال پیش از میلاد.
  3. Les sept sages در باب اسامی این حکما روایات مختلف است اشخاص ذیل از آن جمله نام برده شده‌اند: بیاس Bias پیتاکوس Pittacus کلئبول Clèobule میزون Myson خیلون Chilon سولون Solon
–۲–